زندگی خوب
افزايش آگاهي براي زندگي شاد و سالم

 




تاریخ: دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)

 


1. در زندگی و معاشرت با دیگران، نرم افزار باشیم نه سخت افزار.

2. در سایت زندگی، همیشه لینکِ (Mohabbat) داشته باشیم و هیچگاه برای این سایت، فیلتر نگذاریم.

3. برای پسوند فایل زندگی اجتماعی و خانوادگی، از سه کاراکتر "ع"، "ش" و "ق" استفاده کنیم.

4. هیچگاه قفل سی دی قلب مردم را نشکنیم. که "تا توانی دلی به دست آور، دل شکستن هنر نمی‏باشد".

5. چنانچه در کاری شکست خوردیم آن را "shut down" نکنیم بلکه آن را "restart" کنیم.

6. برای مانیتور زندگی‏مان بک گراند (Background) سبز یا آبی را در نظر بگیریم، نه سیاه یا دودی.

7. برای سیستم قلبمان از مانیتورهای تخت و صاف (Flat) استفاده کنیم.

8. روی کلیدهای عیب کیبورد خودمان انگشت بگذاریم، نه روی کلیدهای عیب کیبورد دیگران.

9. برای فایل‏های اسرار زندگی مان پسورد (password) بگذاریم و آن را مخفی (hidden) کنیم.

10. همواره پیش از سخن گفتن، سی پی یوی فکرمان را به کار بیندازیم.

11. برای مشکلات مردم، کلیدF1 باشیم و آنان را کمک و راهنمایی (help) کنیم.

12. اگر شخصیت ما ژله ‌ای نیست و بزرگ و والاست، این نوع شخصیت، نباید حتی به ما اجازه دهد که با هر کسی چت (Chat) کنیم و هر کسی با ما چت کند.

13. برای باغ زندگی مردم windows باشیم نه dos !!!

14. یک معادله ریاضی- رایانه ‏ای به ما می‏گوید: "تا به فکر ساپورت دیگران نباشیم، دیگران به فکر ساپورت ما نخواهند بود".

15. اگر از کسی بدی و کم لطفی دیدیم، کم لطفی آنرا "save" نکنیم بلکه آن را "delete" نماییم و حتی آن را از ریسایکل بین (recyclebin) قلبمان کاملا محو کنیم.

16. به دیگران اجازه ندهیم در "CD Rom" زندگی ‏مان هر نوع "CD" را که بخواهند، قرار دهند.

17. خانه و دفتر کارمان، به روی مردم نیازمند،"Open" باشد.

18. برای حل اختلافات زناشویی، روی گزینه "گذشت و ایثار" دابل کلیک (double click) کنیم.

19. تا حرف کسی تمام نشده، اسپیکر (speaker) خود را روشن نکنیم.

20. درآمدمان را در اول ماه پارتیشن بندی کنیم تا در آخر ماه کم نیاوریم.

21. برای رفع گرفتاری‏های مردم اتوران (autorun) باشیم.

22. همان گونه که دیگران سایت "گوگل" را طراحی کرده ‏اند، ما نیز سایت "گو- گل" را برای مردم طراحی کنیم تا در ارتباطات خود با یکدیگر، گل بگویند و گل بشنوند.

23. در سایت زندگی شخصی مان، یک رُوم (Room) به نام مشکل گشا (Moshkelgosha) بسازیم تا دیگران با ما چت (Chat) کنند.

24. هنگام مشاهده خوبی‏ها و نیکی‏های دیگران، بلافاصله کلید پرینت اسکرین ( print screen ) را بزنیم و از آن عکس بگیریم.

25. در زمان ناتوانی، درماندگی و تاریکی زندگی دیگران، کلید "Power " برای آنان باشیم.

26. نگذاریم هر کسی در رُوم (Room) زندگیمان ناجورانه چت نماید و در این صورت، او را ایگنور (Ignore) کنیم.

27. چشم‏هایمان را به روی عیب های پنهان مردم، "Close" کنیم.

28. گاه و بی گاه، کامپیوتر زندگی ما هنگ (Hang) میکند که باید آن را با "فکر"، "مشورت" و "برنامه ریزی"، ری استارت (Restart) نماییم حتی گاهی هم اگر لازم شد restore کنیم.

29. برای کپی گرفتن از دیسکت زندگی دیگران، نخست آن را ویروس یابی و سپس ویروس کشی کنیم.

30. مواظب باشیم که رایانه زندگی زناشویی مان، ویروس غرور و لجبازی به خود نگیرد. که در این صورت، ممکن است هیچ آنتی ویروسی نتواند آن را از بین ببرد.

31. اگر قصد داریم در یک گروه خانوادگی عضو بشیم روزنه رو در ادد لیست (add list) انتخابهامون قرار بدیم.

32. اگر برای شخصیت و تصمیم ‏گیری‏های خویش ارزش و احترام قائل هستیم، خودمان یکی از ‏Gameهای کامپیوتر زندگی دیگران نباشیم.

33. فایل‏های مهم زندگی خود را گاه به گاه، اسکن (Scan) کنیم تا اگر به  ویروسی آلوده شده باشند، سریعاً مشخص شود.

34. در حروف چینی کتاب زندگی، از شیوه "راست چین" و راستگویی استفاده کنیم، نه از شیوه "چپ ‏چین" و دروغ‏ گویی.

35. برای برنامه زندگی اجتماعی و به ویژه زندگی خانوادگی، همیشه ورژن‏های جدید و سازگار را معرفی کنیم.

36. پیش از پرینت گرفتن از سخنان مان، پیش نمایش چاپ (print preview) آن را مشاهده کنیم.

37. در تجارت و کارهای مالی و اقتصادی، سرمایه‏ها و دارایی‏های خود را در یک درایو (Drive) نریزیم؛ بلکه آن ها را در درایوهای گوناگون پخش کنیم تا اگر به فرمت (Format) یک درایو مجبور شدیم، درایوهای دیگر را محفوظ داشته باشیم.

38. اگر روزی رایانه زندگی ما با همسرمان هنگ کرد، سه کلید "ctrl کنترل اعصاب"،"Alt انصاف" و "delet دلیل عصبانیت" را بزنیم.

39. مکان ‏نمای ارتباطات ما با آدم‏های ناباب و ناجنس به صورت "فلش" نباشد؛ بلکه به صورت "ولش" باشد.

40. هارد مغز خود را از برنامه های غیر مفید، پر نکنیم، تا فضا را برای نصب برنامه های مفید، تنگ ننماییم.

41. برای این که از دیدن مانیتور زندگی، بیشتر لذت ببریم، کارت گرافیک بالا برای آن تهیه کنیم.

42. اگر مانیتور رایانه ما دارای رنگهای متنوع و متعدد باشد، ولی مانیتور ارتباطات ما با مردم، حتماً باید یک رنگ باشد.

43. برای رایانه ‏زندگی دیگران نرم ‏افزارهایی را معرفی کنیم که حداکثر هماهنگی را با سخت ‏افزارهای موجودشان داشته باشند.

44. در خطاطی کامپیوتری، ازبرنامه "کِلْک"هم میتوانیم استفاده کنیم، اما در خطاطی زندگی، از برنامه "کَلَک" نباید استفاده کنیم.

45. بکوشیم تا خوش اخلاقی را به جای اینکه در رم (Ram) و حافظه موقت داشته باشیم، در رام (Rom) و حافظه پایدار داشته باشیم تا در هنگام آغاز (Start) ارتباط با دیگران، آن را به کار گیریم.

46. اگر می خواهیم در زندگی خویش موفق و خوشبخت باشیم، باید خودمان زیرمنوهای Programs را دقیقا ًتنظیم کنیم و نباید بگذاریم که دیگران این کار را برای ما انجام دهند؛ اگرچه میتوانیم در این زمینه، با آنان مشورت نماییم.

47. قانون کپی رایت زندگی اجتماعی به ما اجازه نمی دهد که سیدی بدی ها و عیب های دیگران را رایت کنیم.

48. در طراحی کتاب زندگی، از برنامه "فتوشاد" و "فری خند"و "کرل مزاح" نیز استفاده کنیم.

49. از پندهای حکیمانه دیگران درس بگیریم و سیستم زندگیمون را با استفاده از فایل خوبی ها و نیکی ها روز به روز آپدیت (update) کنیم.

50. چگونه زندگی كردن را از افراد موفق بیاموزیم و با سهل انگاری ها و بی توجهی ها نگذاریم هارد زندگیمون دچار بدسکتور (bad sector) شود.


 

شاد زندگی کن  

در صورت باز نشدن عکسها اینجا را کلیک کنید.

 

زمانی که کوچک بودم بنا به دلایلی مجبور شدم یک سال با پدر بزرگ و مادر بزرگم زندگی کنم..
پدر بزرگ و مادر بزرگ من افرادی سخت کوش و در عین حال قانع بودند .پدر بزرگ پزشک بازنشسته بود و مادر بزرگ در قسمت مالی شرکتی پر رفت و آمد کار می کرد و در نتیجه مسئولیت غیر منتظره نگهداری از من باعث مشکلاتی برای آن ها شد ،چون بسیار کوچک بودم و مدرسه نمی رفتم و پدر بزرگ هم قادر به نگهداری از من نبود نهایتا مادر بزرگم تصمیم گرفت خودش شخصا از من نگهداری کند و بعد از این که به سختی توانست مدیر شرکت را قانع کند ؛ از آن به بعد ما دو نفری به محل کارش می رفتیم .
برای من تجربه سر کار رفتن با مادر بزرگم بسیار جالب بود .او به من آموخته بود که باید مدتی طولانی ساکت باشم و من چون تصور می کردم این رفتار عادی است برایم این کار چندان مشکل نبود . من اغلب از پناهگاهم که نشستن زیر یک میز بزرگ بود خودم را به تماشای مراجعه کنندگان سرگرم می کردم و از این کار لذت زیادی میبردم .از این زمان تصوری بی انتها از رفتارهای مختلف از افراد متفاوت مرا با دنیایی دیگر اشنا کرد ..و این که به تعداد افرادی که مراجعه میکردند میشد رفتارهای متفاوت دید ..و گاهی همان افراد نیز در روزهای مختلف رفتارهایی متفاوت داشتند...
بعد از این دوره نزد مادرم بازگشتم ...


مادرم اعتقاد داشت صحیح نیست که من هر کجا بروم ولی من در درستی این حرف تردید داشتم ،مشاهده آن چه در اطراف می گذرد و مجموعه رفتارهای آنها باعث شکل گیری شخصیت من گردید
..این که از کودکی فهمیدم مردم در زندگی به دو گروه بزرگ تقسیم میشوند .
آن هایی که به فن زیستن موفقیت آمیز دست یافته اند و آنهایی که هنوز برای رسیدن به این مهارت مشکل دارند.
البته منظور من از یادگیری فن موفقیت آمیز زیستن، جمع آوری ثروت و یا قرار گرفتن در مراتب بالای یک شغل توأم با اصطراب نیست .
بلکه منظور من مهارت یافتن در به دست آوردن احساس فراموش شده ای است که پدر بزرگ و مادر بزرگ سخت کوش من در یافته بودند .

بله افرادی که قانع هستند و غالبا بر اساس زندگی در حال و روز به روز عمل می کنند ، خوشحال تر –سالم تر و دارای طول عمر بیشتری هستند و به طور کلی آنهایی که هنوز در کشمکش یافتن این احساس اند افراد غمگینی هستند .
راز این قضیه در چیست؟پاسخ تنها در یک انتخاب ساده نهفته است .

همه ما هر روز در زندگی مان در مورد کارهایی که باید انجام بدهیم دست به انتخاب می زنیم انتخابی که گاهی ما را خوشحال و گاهی غمگین می کند .
اگر این انتخاب ها طبق قوانین درست زندگی باشد از شانس بیشتری برای غلبه بر مشکلات بر خوردار خواهیم شد این قوانین رازهایی مخفی نیستند و از زیر اهرام مصر به دست من نرسیده اند
بلکه قوانین من بر اساس مشاهده افراد موفق و شاد به دست آمده اند .
افرادی که به طور آگاهانه و یا به طور ذاتی از این قوانین پیروی می کنند .

افرادی که به طور ذاتی فاقد این خصیصه اند اغلب احساس می کنند چیزی را گم کرده اند و تمام زندگی را در جستجوی آن صرف می کنند و البته گمشده ی آنها چیزی نیست جز خودشان
البته قبول دارم که تغییر رفتار بسیار سخت است ولی دست یافتنی هست ..
خود من هرگز به همه آنها نرسیدم ..من هم مثل بقیه گاهی اوقات از راه درست خارج می شوم اما می دانم برای بازگشتن مجدد چه باید بکنم .

قوانین من کلیشه ای نیستند مثلا این که قبل از این که از خانه خارج شوی کفشهایت را تمیز کنی کار سختی نیست ولی احساس رضایت خوبی را در تو ایجاد می کند ..
من هنوزم اعتقاد دارم کفش های تمیز و براق تاثیر روانی خوبی در ارتباط با دیگران دارد ..

البته افرادی هم هستند که به هیچکدام از این قوانین عمل نمی کنند و به نظر هم موفق می رسند خوب من مطمئنم همه ما به خوبی این مردم که شاید بسیار ثروتمند هم هستند
را میشناسیم ..شاید بی رحم ..دیکتاتور مآب ،غیر قابل تحمل ، و نان به نرخ روز خورباشند ..
ولی من مطمئنم خیلی ها ترجیح میدهند شب ها راحت بخوابند و خودشان باشند و مثل یک انسان خوب و مهربان زندگی کنند .
من شخصا زمانی که می خواهم بخوابم دوست دارم مروری سریع از روزی که گذشت داشته باشم و با امیدواری بتوانم به خودم بگویم ..
خــــــــــــــــوب روز خوبی بود این طور نبود؟



این احساس که به دیگران بیشتر از این که صدمه بزنم مهربانی کرده ام ....

 


قوانین من

1 - وقتی اشتباهی را در سن بالا انجام می دهیم خودتان را سرزنش می کنید که من که سنی ازم گذشته چرا؟ولی خودتان را سرزنش نکنید زیرا وقتی شما بزرگتر می شوید لزوما داناتر نخواهید شد ..این را به یاد داشته باشید ..


2 - اگر بپذیری که گذشته ها گذشته و تأسف و افسوس دردی را دوا نمیکند از حال راضی خواهید بود ..
مگر می توان زمان را به عقب بازگردانید؟
این که بگویید کاش این کار را انجام نداده بودم مشکلی را حل نخواهد کرد .

3_ به نظر من اجتماعی بودن و مهربانی و گذراندن روزی بدون رنجاندن دیگران بسیار با ارزش تر از داشتن مدرن ترین فن آوری است .
یادت باشه اونا فقط ابزاری هستند برای شاد کردن تو .. شادی رو میتوان در چیزهای راحت تری جستجو کرد


4 - در زندگی هدف کوتاه مدت و بلند مدت داشته باشید ..
اهداف کوتاه مدت مانند پله هایی برای اهداف بلند مدت عمل می کنند ..


5 - در طرز تفکر انعطاف پذیر باشید .به دلایل دیگران نیز گوش دهید ..
اگر فکر کنی همه ی جواب ها را می دانی راه به جایی نخواهی برد .


6 - مشاور خود باشید و به ندای عقل و درون خود گوش دهید.انگار کسی با شما حرف می زند ..این یعنی خود آگاهی. بد نیست .گاهی خودتان را به جای طرف مقابل بگذارید



7 - وقتی کسی از شما سوالی پرسید که از پاسخ مطمئن نیستید سریع جواب ندهید تا 10 بشمارید ..کمی مکث می تواند از بروز مشکلات زیادی جلوگیری کند .


8 - بعضی ها فکر می کنن اگه پای همسایه شون بشکنه اونا بهتر راه میرن .
با تحقیر کسانی که از تو موفقترند یا خصوصیت برجسته ای دارند تو بالاتر نخواهی رفت ..

9 - قدر چیزهایی که در حال حاضر دارید بدانید سپس به دنبال چیزهای بهتری باشید .
رمز خوشبختی این است ارزش چیزی که اکنون دارم بدانم چون چیزهایی که الان دارم واقعی هستند و چیزی که در آینده هست شاید هرگز به دست نیاید .
پس همیشه در آینده زندگی کردن خطاست.


10 - مرتب و آراسته لباس پوشیدن می تواند به روز شما قشنگی و جلا دهد، آگاهانه رفتار کنید و به استقبال روز بروید ..بیدار شوید ، دوش بگیرید ..شوخی و صحبت کنید فموهایتان را شانه کنید .
مسواک بزنیدو لباس تمیز و مرتبی بپوشید و عطر بزنید .انگار دارید برای یک مصاحبه ی شغلی یا جشن تولد می روید ..
مطمئن باشید آن وقت آن روز هم برای شما شاداب و پر انرژی خواهد بود ...

11 - حتما سعی کنید یک سیستم اعتقادی داشته باشید ،نمی خواهم شعار مذهبی بدهم اما کسانی که سیستم اعتقادی دارند در مواقع بحران صبر و تحمل بیشتری دارند .
به خاطر ندارم این جمله از کیست ولی به نظرم برای آنهایی که به هیج چیز اعتقاد ندارند با کمی تعمق بسیار کارساز خواهد بود .
این که بهتر است به خداوند اعتفاد داشته باشی و بعد از مرگ متوجه شوی طرز فکرت اشتباه بوده تا این که اعتقاد نداشته باشی و بعد از مرگ متوجه شوی که خداوند وجود دارد .
البته نه صد در صد ولی به نظرم جمله در خور تفکریست

اعتقاد یعنی آرامش از بودن هدف و دعا کردن و دریافت انرژی مثبت ..حتی اگر تلقین باشد ..زندگی شما را زیبا خواهد کرد با افراد بی اعتقاد همکلام شدن تنها انسان را به سمت پوچی و مرگ تدریجی سوق می دهد .

12 - زمان اندکی را به خودتان اختصاص دهید شاید تنها 10 دقیقه برای تجدید قوا ...هیچ کاری نکنید فقط عمیق و آرام نفس بکشید و چشمانتان را ببندید و به صدای تنفس خود گوش دهید ..

13 - یه وقت هایی لازم است به خودمان بخندیم ..
دقیقا عید امسال بود ..من لازانیا درست کرده بودم .بعد از شام قبل از این که آماده شستن ظرف ها بشم ظرف کثیف لازانیا از دستم افتاد و شکست .
در اون زمان تنها به خودم می خندیدم ..میدونید چرا؟/چون شستن ظرف پیرکس لازانیا کار سختی هست و خوشحال بودم که این ظرف قبل از شستن شکست نه بعد از اون ...

14 - همیشه احتمال شکست وجود دارد و هرگز نمیدانید کدام قسمت از تلاشتان نتیجه خواهد داد برای به وجود آمدن یک درخت سیب کاشت 100 دانه لازم است تا یک یا دو عدد به بار بنشیند .
بعضی از کارها را بدون چشم داشت و تنها به خاطر دلتان انجام دهید مثل 98 دانه ای که ثمری نداشت هر چند که باعث اطمینان خاطر باغبان از ثمر بخش بودن کِشت است .

15 - هیچ گاه احساستان را سرکوب نکنید .آن ها را به شیوه ی درستی ابراز کنید .حتی در زمان عصبانیت فقط تا 10 بشمارید تا کاری نکنید که بعد ها پشیمان شوید .
از کسانی که برای شما کاری انجام می دهند تشکر کنید ..
اگر کسی را دوست دارید به او بگویید چه اشکالی دارد صبح قبل از رفتن به سر کار پدر و مادرتان را در آغوش بگیرید .میدونین با این کار چه روز زیبایی را برای آنها رقم زده اید؟


16 - این هنر را که چه زمانی باید از موضوع یا شخصی خود را کنار بکشید.در خود پرورش دهید ...
اگر ارتباط و پیوند شما با کار و یا با کسی در حال کمرنگ شدن و تمام شدن و متضرر شدن شما است به جای این که به خودتان با ادامه آن صدمه بزنید یاد بگیرید که آن را کنار بگذارید.


17 - فرض کنید رئیس یک اداره ،خلبان یک هواپیما، مادر یک خانواده پر جمعیت هستید اگر مریض شوید چه کسی زندگی شماو کسانی که به شما وابسته اند را اداره خواهد کرد .
پس از خودتان مراقبت کنید

18 - سعی کنید جوان بمانید :واقعا فکر می کنید جوان ماندن به سن کم است؟
هستند کسانی که در ظاهر جوانند ولی هیچ احساسی از حرارت و شوق و شور در آن ها نیست و در عوض کسانی هستند که با این که از آنها سنی گذشته است وجودشان به هر محفلی شادی و خوشحالی می بخشد و همیشه سرحال و شادابند ..
جوان ماندن یک حالت روحی است نه جسمی .

19 - به محض این که در بروز و پیش آمدن مشکلی پذیرفتی که مقصر نیستس از آن بگذر . لزومی ندارد که با مرور دوباره آن به دنبال موردی برای محکومیت خودت باشی .

20 - اگر نسبت به چیزی که می خواهید به کسی قرض بدهید وسواس دارید ،آن را قرض ندهید چون همیشه احتمال عدم بازگشت آن است .
اگر برگشتنش برای شما خیلی مهم است پس قرض ندهید .


21 - با افراد مثبت معاشرت کنید آنهایی که شما را بالا می کشند و دید مثبتی به زندگی دارند .کسانی که با دیدنشان احساس شعف می کنید و شما را می خندانند امی شما هستند و تشویق تان می کنند و به شما روحیه می دهند تا به رویارویی با زندگی بروید.

22 - هیچ گاه در پی گرفتن انتقام نباشید اگر این کار را بکنبد شما نیز به سطح آن افراد تنزل پیدا خواهید کرد و بعدا پشیمان خواهید شد



و کلام آخر را برای کسانی که می گویند با این همه مشکلات زندگی نمیتوان به این حرف ها عمل کرد می گویم می‌شود در مرداب شنا کرد و تصور کرد که در دریا شنا می‌کنی این تغییری در ماهیت مرداب ایجاد نمی‌کند ولی مسلما شنا را تحمل‌پذیرتر می کند...خدا رو چه دیدی ..شاید به دریا رسیدی





تاریخ: دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)

گونگی مقابله با توقعات غیر منطقی در ازدواج

چگونگی مقابله با توقعات غیر منطقی در ازدواج www.taknaz.ir

یاد بیگیرید چطور زندگی زناشویی نامطلوب خود را دوست بداریدیک روز صبح پاییزی مریم در آشپزخانه مشغول نوشیدن چای بود. درخت داخل حیاط طلایی شده بود و خورشید می‌تابید. او باید آماده می‌شد تا سر کار خود در دفتر مجله حاضر شود. با نارضایتی به این فکر می‌کرد، "چرا حالا که ازدواج کرده‌ام هم باز باید سر کار بروم؟ چرا شوهرم نباید از من محافظت کند؟ دوست دارم در خانه بمانم."به یاد می‌آورد، "این فکر شوکه‌ام کرد. بعد از فکرم خنده‌ام گرفت. من عاشق کارم بودم و هیچوقت به این فکر نمی‌کردم که از آن بیرون بیایم. تازه به درآمد آن هم نیاز داشتیم. متوجه شدم که آن قسمت از من به دنبال یک ازدواج خیلی سنتی بود. آنجا شوهرم را بخاطر یک انتظار ناگفته و درواقع احمقانه متهم کردم که از دوران کودکی با من بوده است."انتظارات و توقعات زندگی زناشویی که نیمه پنهان بوده و به زبان نمی‌آیند، زن و شوهرها را در مرحله ادراک به آزمایش می‌کشد. این "قوانین" که در دوران کودکی و سالهای نوجوانی با نگاه کردن به والدینمان و جذب مفاهیم مربوط به نقش زن و شوهر در جامعه؛ از وابستگی‌ها و اعتقادات مذهبی ما؛ از برنامه‌های تلویزیونی، فیلم‌ها و کتاب‌ها شکل می‌گیرند. عشق‌ها و دوستی‌های قبلی هم می‌توانند شکل‌دهنده انتظارات ما باشند. و در سطحی عمیق‌تر، معمولاً باور داریم که همسرمان زخم و جراحت‌های روحی درونی ما را التیام خواهد بخشید.این تخیلات بعد از ازدواج بیرون می‌آیند (که برای آنهایی که سالها قبل از ازدواج دوست بوده و رابطه داشته‌اند واقعاً تعحب‌برانگیز است). اما متخصصین عقیده دارند که تخیلات مربوط به کارهایی که همسرتان باید و نباید انجام دهد، خطرناک هستند. اگر همسرتان را با یک استاندارد غیرممکن مقایسه ‌کنید، اگر نتواند ذهن شما را خوانده و آسیب‌های کودکی شما را التیام بخشیده و به طرز جادویی زندگی رویایی برای شما بسازد، ناامید و دلسرد خواهید شد.وقتی زوجی هنوز دلباخته هم هستند، نیاز به چیز زیادی ندارند چون هنوز از آن عشق و دلباختگی اولیه لذت می‌برند. توقعتان خیلی کم است، احساسی عالی دارید و زمان زیادی را برای خوشنود کردن همدیگر صرف می‌کنید. اما هرچه رابطه عمیق‌تر می‌شود، توقعات و انتظارات تغییر می‌کنند. و زمانیکه آن نیازها برآورده نشوند، دیگر کاری از دست همسرتان برای خوشنود کردن شما برنخواهد آمد و همه چیز آزاردهنده به نظر خواهد رسید. هر خستگی و دلزدگی ثابت می‌‌کند که رابطه‌تان درست نبوده و برای هم ساخته نشده‌اید. دعواها و مشاجره‌ها شروع می‌شوند و این مشاجرات بر سر موضوعات اصلی که اذیتتان می‌کند نیست.دلیل آن معمولاً این است که خودتان هم نمی‌فهمید که موضوعات و مشکلات اصلی چه هستند—یا از به زبان آوردن آنها واهمه دارید. اولین قدمتان؟ باید انتظارات و توقعات خودتان درمورد ازدواج را آشکار کنید—مجموعه‌ای از اعتقادات شوکه‌کننده، گاهی مسخره و خنده‌دار و معمولاً آسیب‌پذیر. از اینکه آماده کردن صبحانه صبح با کدامتان باشد گرفته تا زمانی که می‌خواهید بچه‌دار شوید، از اینکه در چه چیزهایی سرمایه‌گذاری کنید تا اینکه چند وقت یکبار رابطه‌جنسی داشته باشید، از اینکه همسرتان درمورد مدل موی جدیدتان چه باید بگوید تا اینکه صبحها چطور به هم صبح‌بخیر بگویید.در هر مرحله از زندگی زناشویی ممکن است انتظارات جدیدی به وجود آید، مثل اینکه کی خانه بخرید، کی به اتفاق هم در باغچه گلکاری کنید، کی بچه‌دار شوید، چطور با یک بیماری حاد کنار بیایید، در زمان سختی‌های اقتصادی چه برخوردی داشته باشید و یا حتی رفتارتان در زمان میانسالی. اگر الان مهارت لازم برای کشف انتظاراتتان را به دست آورید، به شما کمک می‌کند کشف کنید در هر مرحله از زندگی واقعاً چه در ذهنتان می‌گذرد.اشتباه متوجه منظورمان نشوید. همه توقعات و انتظارات غیرواقعبینانه نیستند. نیازی هم نیست که انتظاراتتان را نادیده بگیرید. وقتی کنترل توقعاتتان را به دست گرفتید—و همسرتان هم همین کار را کرد—می توانید لیست انتظاراتتان را با هم مقایسه کنید. برای شناختن بهتر همدیگر، درمورد هر کدام با هم صحبت کنید.تصمیم بگیرید که کدامیک از انتظارات همدیگر را می‌توانید برآورده کنید. خیلی مهم است که برای خوشنودی همسرتان تلاش کنید، حتی اگر دیدگاه خودتان درمورد یک ازدواج موفق آنگونه نباشد. و از سایر انتظارات بعنوان یک نقطه شروع برای کشف و رشد فردی استفاده کنید: شاید از همسرتان انتظار داشته‌اید که یک هیجان جدید وارد زندگیتان کند اما توقعاتتان برآورده نشده است. خودتان فعالیت‌هایی که دوست دارید را دنبال کنید: صخره‌نوردی؟ اسکیت؟ یا شاید هم طراحی جواهر؟



نکاتی مثبت 


انتظارات خود—و همسرتان-- را بپذیرید. 
این امیدها و آرزوها—و حتی بایدها—نشانه نیازهای عمیق شماست. ازدواج شما قادر به برآورده کردن همه آنها نیست اما نادیده گرفتن آنها هم باعث می‌شود هر دوی شما احساس ناامیدی، تنهایی و خشم کنید.

چیزهایی از همسرتان بخواهید که واقعبینانه باشند. 
احتمالاً همسرتان نمی‌تواند هر روز صبح صبحانه را آماده کرده و در تختتان بیاورد، روزی سه بار از ظاهر شما تعریف و تمجید کند یا هیچوقت دعوایی شروع نکند. اما می‌تواند زمان بیشتری برای درست کردن غذا و گذراندن وقت با شما صرف کند. توافق درمورد برخی توقعات واقعبینانه احساس موفقیت و رضایت را در هر دوی شما ایجاد خواهد کرد.

ببینید چه کاری از دست خودتان برمی‌آید.
 مریم داستان ما نمی‌توانست از شغل خود استعفا دهد و بی‌خیال در خانه بماند، در صندلی زیر درخت زیبای حیاط لم بدهد و کتاب بخواند اما متوجه شد که می‌تواند کاری با استرس کمتر پیدا کند که اجازه دهد بتواند از زندگی زناشویی خود لذت بیشتری ببرد. یک سال بعد، کار خود را عوض کرد و زمان بیشتری برای زندگی زناشویی خود و خانواده داشت.

برای چیزی که نمی‌توانید داشته باشید افسوس نخورید. 
یکی از سخت‌ترین کارها در ازدواج قبول کردن این است که بعضی از موارد لیست بایدهایتان هیچوقت توسط همسرتان اجرا نخواهد شد—بخاطر اینکه او کامل نیست و دلیلی هم ندارد که شاهزاده قصه‌ شما باشد. وقتی چیزی را واقعاً می‌خواهید که می‌دانید قرار نیست به دست بیاورید، می‌توانید ناراحت یا عصبانی شوید و یا کاری را بکنیدکه همه زن و شوهرها بعد از گذشت چند سال از ازدواجشان می‌کنند: افسوس چیزهایی را بخورید که به خاطر تعهد ازدواج نتوانستید به دست آورید. قبول کردن ازدواج و همسرتان باوجود ناکاملی آنها، تمرینی درازمدت است که برای یک رابطه سالم و خوشبخت ضروری است.

از ناامیدی بعنوان نشانه‌ای از انتظارات ناخودآگاه استفاده کنید. 
وقتی در زندگی زناشویی خود و از دست همسرتان ناامید و دلسرد شدید، کمی مکث کرده و به آن توقعتان فکر کنید. این کار باعث می‌شود درمورد انتظاراتتان هوشیاری و آگاهی به دست آورید که اعمال و رفتارهایتان را هدایت می‌کند. آیا توقعتان منطقی بوده است؟ آیا بهتر نیست خودتان آن را برآورده کنید؟

همسرتان را با همسر دیگران مقایسه نکنید—یا ازدواجتان را با دیگر ازدواج‌ها.
 
روی عشق، خنده‌ها، غصه‌ها و کشمکش‌های دنیای خودتان تمرکز کنید. هیچ همسری ایدآل نیست و هیچ ازدواج ایدآلی هم وجود ندارد. با این وسوسه که به خودتان بگویید "اگر فقط همسرم شبیه به شوهر دوستم بود" یا "اگر ازدواج ما مثل ازدواج آنها بود" مقابله کنید. هر ازدواجی خاص است و پستی‌بلندی‌های خاص خود را دارد.

مراقب توقعاتی که از خودتان دارید باشید.
 30 سال پیش نیست و شما هم پدر و مادرتان نیستید. بااینکه بسیاری از زوج‌های تازه ازدواج‌کرده ناخودآگاه از خود انتظار دارند که زندگیشان به اندازه زندگی والدینشان خوب و کامل باشد. درمورد کلیشه‌های فرهنگی جامعه از همسر ایدآل نیر همینطور است.




تاریخ: جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)

زن و شوهرها اشتباهات عاشقانه را کنار بگذارید !!!

این روزها آمار طلاق از همیشه بالاتر رفته است و شاید یكی از علت‌های اصلی این آمار بالا به‌دست نیاوردن شناخت كافی در دوران آشنایی است. دختر و پسرهای زیادی هستند كه گمان می‌كنند تنها وجود عشق و علاقه برای ازدواج كافی است ولی گاهی همین عشق مانع شناخت درست می‌شود و چشمان 2 طرف را كور می‌كند. اما اگر خود شما یا یکی از نزدیکانتان تا به حال عاشق شده‌ باشید اذعان می‌کنید که آدم عاشق خیلی عقلانی تصمیم نمی‌گیرد و خیلی سخت می‌تواند منطقی باشد ، در اینجا قصد داریم به شما کمک کنیم حتی اگر عاشق هم هستید چشمانتان را باز کنید  و ما شما را از تمام اشتباهات پیش از ازدواج آگاه کنیم.
 
 
زن و شوهرها اشتباهات عاشقانه را کنار بگذارید !!! www.taknaz.ir
 
 قرار نیست فردا عوض شود : انتخاب شما اشتباه است زیرا امید دارید او بعد از ازدواج تغییر كند .
این یكی از رایج‌ترین اشتباهات است، خیلی از زوج‌های جوان هستند كه تنها به این دلیل با هم ازدواج می‌كنند كه امید دارند در آینده یكدیگر را تغییر دهند ( به اصطلاح رایج « درست كنند » ). هیچ‌گاه  با آینده و استعداد‌های نهانی و درونی فرد ازدواج نكنید. اگر رفتارهای حال حاضر فردی را نمی‌پسندید و با آن‌ها راحت نیستید مطمئن باشید در زندگی آینده هم این مشكلات را خواهید داشت، پس اصلا با آن فرد ازدواج نكنید. حواس‌تان باشد كه بیشتر افراد بعد از ازدواج بدتر هم می‌شوند. در دوران آشنایی به روحیات، شخصیت، عادت‌ها، مهارت‌های ارتباطی، وضعیت ظاهری فرد مقابل خوب دقت كنید و مطمئن شوید می‌توانید با چنین ویژگی‌هایی راحت كنار بیایید.
 
ویژگی‌هایی كه شخصیت او را می‌سازند : انتخاب شما اشتباه است چون بیشتر بر زیبایی‌‌های ظاهری تاكید دارد تا شخصیت فرد .
زیبایی می‌تواند مثل جرقه آتش رابطه را روشن كند ولی تنها یك شخصیت خوب می‌تواند آتش رابطه را روشن نگه دارد هنگام تصمیم‌ گیری حواس‌تان باشد كه وقتی اسیر زیبایی‌‌ها و عشق هستید ممكن است خیلی تصمیم‌تان عاقلانه نباشد، درست است كه بین شما عشق و علاقه وجود دارد ولی آیا همان‌ قدر كه نسبت به عشق خود مطمئن هستید به شخصیت طرف مقابل هم اطمینان دارید؟

یادتان باشد 4 ویژگی شخصیتی وجود دارد كه باید حتما در طرف مقابل چك كنید:
1 - فروتنی: 
آیا این فرد عقیده دارد كه « انجام كار درست » خیلی مهم‌تر از آسایش شخصی است؟

2 - مهربانی :
 آیا این فرد از كمك كردن به دیگران لذت می‌برد؟ چگونه با دیگران برخورد می‌كند؟ آیا سعی می‌كند برای دیگران خوشایند باشد؟ آیا علاقه‌ای به كارهای داوطلبانه و خیرخواهانه دارد؟

3 - مسئولیت‌پذیری :
 تا چه حد می‌توان روی حرف‌های او حساب كرد؟ اگر بگوید كاری را انجام می‌دهد، می‌توان مطمئن بود؟

4 - خوشحالی : 
چقدر از خودش راضی است؟ آیا از زندگی‌اش لذت می‌برد؟ آیا به لحاظ عاطفی و هیجانی ثبات دارد؟

در نهایت از خودتان بپرسید:دوست دارید بیشتر شبیه این آدم باشید؟ آیا دوست دارید فرزندتان بیشتر شبیه این آدم باشد؟
 
نیازهای شما را درک نمی‌کند : انتخاب شما اشتباه است چون مرد انتخابی شما نیازهای خاص یك زن را درك نمی‌كند .
زن‌ها و مردان هركدام احتیاجات عاطفی خاصی دارند و معمولا این مردان هستند كه نمی‌توانند این نكته را درك كنند، البته در بعضی از فرهنگ‌ها تلاش بسیاری می‌شود كه به مردان نیازهای عاطفی زنان را یاد دهند و راه خوشحال كردن زنان را بیاموزند. یكی از نیازهای خاص زنان، مورد عشق واقع شدن است یعنی یك زن احتیاج دارد احساس كند مهم‌ترین فرد در زندگی شوهرش است، بنابراین شوهر باید توجه كافی و رفتاری سازگار با این حالت را به همسر نشان دهد.


زندگی مشترک یعنی هدف مشترک : انتخاب شما اشتباه است چون درباره هدف‌ها و اولویت‌های معمولی و متعارف زندگی تفاهم ندارید .

3 راه ‌پایه‌ای كه ارتباط ما را با فرد دیگر برقرار می‌كنند، عبارتند از:
1 - زیبایی (تمایل قلبی) و سازگاری 
2 - یكسان بودن هدف‌های متعارف زندگی
3 - داشتن علائق مشترك

وقتی ارتباط 2 نفر عمیق‌تر می‌شود كه هدف‌های متعارف و لازم زندگی آن‌ها یكسان باشد و تصمیم بگیرند با هم به آن هدف‌ها برسند. بعد از ازدواج ممكن است 2 اتفاق در زندگی شما بیفتد یكی این‌كه باهم و در كنار هم رشد كنید و دیگر این‌كه هر كدام جدا و بدون نیاز به هم فرآیند رشد خود را طی كنید، اگر می‌خواهید در كنار هم رشد كنید باید اول از همه با خود فكر كنید و به این نتیجه برسید كه در « زندگی به دنبال چه هستید » یعنی به عنوان مثال در دوران مجردی خود برای چه حوزه‌ای زندگی می‌كردید، حالا فردی برای شما مناسب است كه در این حوزه عقیده‌ای كاملا شبیه شما داشته‌باشد. این دقیقا تعریف یك شریك زندگی است. شریك زندگی كسی است كه شریك هدف‌های شما باشد، یعنی 2 نفری كه كاملا شبیه هم مفهوم زندگی را درك می‌كنند و بر‌همین ‌اساس اولویت‌ها، هدف‌ها و ارزش‌های مشترك در زندگی دارند.

تحت تاثیر نباشید : انتخاب شما اشتباه است چون شما ارتباط عاطفی بسیار عمیقی با او ندارید .
اگر می‌خواهید بفهمید كه آیا با طرف مقابل یك ارتباط عاطفی قوی دارید یا نه از خود بپرسید:« آیا من این فرد را تحسین می‌كنم و به او احترام می‌گذارم؟ »البته حواس‌تان باشد كه جمله فوق این معنا را نمی‌دهد كه « آیا من تحت‌تاثیر او هستم؟ » هركدام از ما ممكن است تحت‌تاثیر یك ماشین مرسدس بنز هم باشیم ولی احتمالا تعداد كمی از ما به صاحب كارخانه مرسدس بنز احترام می‌گذاریم. دقت كنید چیزهایی كه باید شما را تحت تاثیر قرار دهد ویژگی‌هایی چون خلاقیت، صداقت و راسخ بودن و... است نه عناصر ظاهری و فیزیكی.
همچنین از خودتان بپرسید: « آیا من به این فرد اعتماد دارم؟ » كه می‌تواند این معنا را داشته‌باشد كه « آیا این فرد به لحاظ عاطفی ثبات دارد؟ آیا می‌توانید با خیال راحت به او تكیه كنید؟ »
 
خود سانسوری نکنید : انتخاب شما اشتباه است چون خود شما به‌راحتی همه چیز را به او نمی‌گویید .
هر چیز آزاردهنده كوچكی كه برای شما در رابطه وجود داشته ‌باشد باید درباره آن با طرف مقابل بحث كنید، حواس‌تان به موارد آزاردهنده و ناخوشایند باشد، این موارد هستند كه نشان می‌دهند شما 2 نفر در آینده چگونه با هم ارتباط برقرار خواهید كرد، گفت‌وگو می‌كنید و با یكدیگر كنار می‌آیید؛ در طول زندگی ناگزیر مشكلات زندگی بیشتر خواهند شد، شما باید قبل از این‌كه زیر بار تعهد ازدواج بروید، این مورد را بفهمید: آیا می‌توانید اختلافات را به‌راحتی حل كنید و موارد مورد توافق‌تان را به راحتی پیدا كنید؟هیچ وقت از این نترسید كه فرد مقابل بفهمد چه چیزی شما را آزار می‌دهد. این مورد همچنین می‌تواند نشان دهد شما در مقابل فرد مقابل چقدر آسیب‌پذیر هستید، یادتان باشد كه هرقدر كسی با شما صمیمی‌تر باشد بیشتر می‌تواند به شما آسیب برساند.

چرا از آدم کنترل‌گر باید دوری کنید : انتخاب شما اشتباه است چون شما كسی را انتخاب كرده‌اید كه وقتی با او هستید به لحاظ عاطفی احساس امنیت نمی‌كنید .
در این مورد سوالات زیر را از خودتان بپرسید: «آیا هنگامی كه با این فرد هستم احساس آرامش و آسایش می‌كنم؟ آیا واقعا خودم هستم و واقعیات درونی خودم را راحت با او مطرح می‌كنم؟ آیا با بودن با این فرد احساس خوبی نسبت به خودم پیدا می‌كنم؟» مطمئن شوید با كسی ازدواج می‌كنید كه به شما تمام این احساسات را می‌دهد.

از خودتان بپرسید كه آیا از این فرد می‌ترسم؟ در آشنایی كه قرار است به ازدواج منتهی شود شما نباید مدام حواس‌تان به حرف‌‌های‌تان باشد كه مبادا طرف مقابل از بعضی حرف‌ها ناراحت شود یا تصور بدی پیدا كند. اگر شما می‌ترسید احساسات و عقاید خود را به‌راحتی مطرح كنید، مطمئن باشید در رابطه شما مشكلی وجود دارد.
حواس‌تان باشد فردی كه مدام بخواهد شما را عوض كرده و تغییر دهد مورد مناسبی برای ازدواج نیست.

گروهی دیگر از افراد هم هستند كه ممكن است احساس ناامنی در شما به وجود بیاورند، این‌گونه افراد می‌خواهند تمام زندگی شما را كنترل كنند. رفتارهای كنترل‌گر می‌توانند یك زندگی را به‌راحتی خراب كنند. حواس‌تان باشد كه فرق بزرگی بین كنترل كردن و پیشنهاد دادن وجود دارد. یك پیشنهاد به نفع خود شماست ولی یك رفتار و حرف كنترل‌گر به نفع فرد كنترل‌كننده است.
 
اگر می‌خواهید از چیزی فرار كنید : انتخاب شما اشتباه است چون شما این رابطه را انتخاب كرده‌اید تا از مشكلات شخصی و ناملایمات زندگی فرار كنید .
اگر شما ناراحت، افسرده و مجرد هستید، به احتمال فراوان حتی اگر متاهل هم بشوید باز ناراحت و افسرده خواهید بود، قرار نیست ازدواج مشكلات شخصی، روانی و عاطفی شما را برطرف كند. اگر شما هر مشكلی داشته ‌باشید، ازدواج آن را بزرگ‌تر هم خواهد كرد.

اگر شما از خودتان و زندگی‌تان راضی نیستید، مسئولیت آن را قبول كنید و بكوشید كه در همان زمان مجردی با مشكلات بجنگید. در این صورت احتمالا هم خودتان احساس بهتری خواهید داشت و هم همسر آینده شما خوشبخت‌تر خواهد بود.
 
اگر دل‌تان سوخته است : انتخاب شما اشتباه است چون تنها می‌خواهید مشكل او را حل كنید .
وقتی فرد مقابل‌تان به لحاظ احساسی و عاطفی دچار مشكل بوده و در عین حال می‌خواهد یك رابطه را با شما شروع كند ممكن است شما را نیز تحت تاثیر خود قرار دهد. این مشكل عاطفی حتی می‌تواند وابستگی بیش از حد‌ به پدر و مادرش باشد یا وابستگی بیمارگونه او به كار یا تفریحاتی خاص یا پول و حتی اینترنت و...حواس‌تان باشد كه فرد مقابل شما وابستگی بیمارگونه به فرد یا چیز خاصی نداشته باشد چون چنین فردی نمی‌تواند تمام احساسات خود را در اختیار شما قرار دهد و مسلما اولویت‌های شما هم یكسان نخواهد شد و این نمی‌تواند پایه یك زندگی خوب را بسازد.



تاریخ: جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)

چطور با انتظارات غیر منطقی در ازدواج تان کنار بیایید؟


 



1-انتظارات و توقعات زندگی زناشویی که نیمه پنهان بوده و به زبان نمی‌آیند، زن و شوهرها را در مرحله ادراک به آزمایش می‌کشد. این " قوانین " که در دوران کودکی و سالهای نوجوانی با نگاه کردن به والدینمان و جذب مفاهیم مربوط به نقش زن و شوهر در جامعه؛ از وابستگی‌ها و اعتقادات مذهبی ما؛ از برنامه‌های تلویزیونی، فیلم‌ها و کتاب‌ها شکل می‌گیرند. عشق‌ها و دوستی‌های قبلی هم می‌توانند شکل‌دهنده انتظارات ما باشند. و در سطحی عمیق‌تر، معمولاً باور داریم که همسرمان زخم و جراحت‌های روحی درونی ما را التیام خواهد بخشید.
این تخیلات بعد از ازدواج بیرون می‌آیند . اما متخصصین عقیده دارند که تخیلات مربوط به کارهایی که همسرتان باید و نباید انجام دهد، خطرناک هستند. اگر همسرتان را با یک استاندارد غیرممکن مقایسه ‌کنید، و او نتواند ذهن شما را خوانده و آسیب‌های کودکی شما را التیام بخشیده و به طرز جادویی زندگی رویایی برای شما بسازد، ناامید و دلسرد خواهید شد.
وقتی زوجی هنوز دلباخته هم هستند، نیاز به چیز زیادی ندارند چون هنوز از آن عشق و دلباختگی اولیه لذت می‌برند. توقعتان خیلی کم است، احساسی عالی دارید و زمان زیادی را برای خوشنود کردن همدیگر صرف می‌کنید. اما هرچه رابطه عمیق‌تر می‌شود، توقعات و انتظارات تغییر می‌کنند. و زمانیکه آن نیازها برآورده نشوند، دیگر کاری از دست همسرتان برای خوشنود کردن شما برنخواهد آمد و همه چیز آزاردهنده به نظر خواهد رسید. هر خستگی و دلزدگی ثابت می‌‌کند که رابطه‌تان درست نبوده و برای هم ساخته نشده‌اید. دعواها و مشاجره‌ها شروع می‌شوند و این مشاجرات بر سر موضوعات اصلی که اذیتتان می‌کند نیست.
دلیل آن معمولاً این است که خودتان هم نمی‌فهمید که موضوعات و مشکلات اصلی چه هستند یا از به زبان آوردن آنها واهمه دارید.

اولین قدمتان؟
باید انتظارات و توقعات خودتان درمورد ازدواج را آشکار کنید، مجموعه‌ای از اعتقادات شوکه‌کننده، گاهی مسخره و خنده‌دار و معمولاً آسیب‌پذیر. در هر مرحله از زندگی زناشویی ممکن است انتظارات جدیدی به وجود آید، مثل اینکه کی خانه بخرید، کی به اتفاق هم در باغچه گلکاری کنید، کی بچه‌دار شوید، چطور با یک بیماری حاد کنار بیایید، در زمان سختی‌های اقتصادی چه برخوردی داشته باشید و یا حتی رفتارتان در زمان میانسالی. اگر الان مهارت لازم برای کشف انتظاراتتان را به دست آورید، به شما کمک می‌کند کشف کنید در هر مرحله از زندگی واقعاً چه در ذهنتان می‌گذرد.
تصمیم بگیرید که کدامیک از انتظارات همدیگر را می‌توانید برآورده کنید. خیلی مهم است که برای خوشنودی همسرتان تلاش کنید، حتی اگر دیدگاه خودتان درمورد یک ازدواج موفق آنگونه نباشد. و از سایر انتظارات بعنوان یک نقطه شروع برای کشف و رشد فردی استفاده کنید: شاید از همسرتان انتظار داشته‌اید که یک هیجان جدید وارد زندگیتان کند اما توقعاتتان برآورده نشده است. خودتان فعالیت‌هایی که دوست دارید را دنبال کنید: صخره‌نوردی؟ اسکیت؟ یا شاید هم طراحی جواهر؟

و اما چه کنیم؟
1 - انتظارات خود و همسرتان را بپذیرید. این امیدها و آرزوها و حتی بایدها نشانه نیازهای عمیق شماست. ازدواج شما قادر به برآورده کردن همه آنها نیست اما نادیده گرفتن آنها هم باعث می‌شود هر دوی شما احساس ناامیدی، تنهایی و خشم کنید.

2 - چیزهایی از همسرتان بخواهید که واقعبینانه باشند. احتمالاً همسرتان نمی‌تواند هر روز صبح صبحانه را آماده کرده و در تختتان بیاورد، روزی سه بار از ظاهر شما تعریف و تمجید کند یا هیچوقت دعوایی شروع نکند. اما می‌تواند زمان بیشتری برای درست کردن غذا و گذراندن وقت با شما صرف کند. توافق درمورد برخی توقعات واقعبینانه احساس موفقیت و رضایت را در هر دوی شما ایجاد خواهد کرد.

3 - ببینید چه کاری از دست خودتان برمی‌آید.

4 - برای چیزی که نمی‌توانید داشته باشید افسوس نخورید. یکی از سخت‌ترین کارها در ازدواج قبول کردن این است که بعضی از موارد لیست بایدهایتان هیچوقت توسط همسرتان اجرا نخواهد شد بخاطر اینکه او کامل نیست و دلیلی هم ندارد که شاهزاده قصه‌ شما باشد. وقتی چیزی را واقعاً می‌خواهید که می‌دانید قرار نیست به دست بیاورید، می‌توانید ناراحت یا عصبانی شوید و یا کاری را بکنیدکه همه زن و شوهرها بعد از گذشت چند سال از ازدواجشان می‌کنند: افسوس چیزهایی را بخورید که به خاطر تعهد ازدواج نتوانستید به دست آورید. قبول کردن ازدواج و همسرتان باوجود ناکاملی آنها، تمرینی درازمدت است که برای یک رابطه سالم و خوشبخت ضروری است.

5 - از ناامیدی بعنوان نشانه‌ای از انتظارات ناخودآگاه استفاده کنید. وقتی در زندگی زناشویی خود و از دست همسرتان ناامید و دلسرد شدید، کمی مکث کرده و به آن توقعتان فکر کنید. این کار باعث می‌شود درمورد انتظاراتتان هوشیاری و آگاهی به دست آورید که اعمال و رفتارهایتان را هدایت می‌کند. آیا توقعتان منطقی بوده است؟ آیا بهتر نیست خودتان آن را برآورده کنید؟

6 - همسرتان را با همسر دیگران مقایسه نکنید یا ازدواجتان را با دیگر ازدواج‌ها. روی عشق، خنده‌ها، غصه‌ها و کشمکش‌های دنیای خودتان تمرکز کنید. هیچ همسری ایدآل نیست و هیچ ازدواج ایدآلی هم وجود ندارد. با این وسوسه که به خودتان بگویید "اگر فقط همسرم شبیه به شوهر دوستم بود" یا "اگر ازدواج ما مثل ازدواج آنها بود" مقابله کنید. هر ازدواجی خاص است و پستی‌بلندی‌های خاص خود را دارد.

7 - مراقب توقعاتی که از خودتان دارید باشید. 30 سال پیش نیست و شما هم پدر و مادرتان نیستید. بااینکه بسیاری از زوج‌های تازه ازدواج‌کرده ناخودآگاه از خود انتظار دارند که زندگیشان به اندازه زندگی والدینشان خوب و کامل باشد. درمورد کلیشه‌های فرهنگی جامعه از همسر ایدآل نیر همینطور است.




تاریخ: پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)

چطور با کودک باج گیر رفتار کنیم؟


 


والدین به شرط‌هایی که فرزندانشان برای مسواک‌زدن، خوردن یا خوابیدن می‌گذارند، حساسیت نشان نمی‌دهند و آنها همین‌طور به این باج‌گرفتن‌ها عادت می‌کنند تا وقتی به سن مهدکودک یا مدرسه‌رفتن برسند. تازه در این زمان است که مشکل اصلی خود را نشان می‌دهد، چون کودک برای اینکه سرکلاس حاضر شود هم مجبور می‌شوید هر روز به او باج بدهند! پرسشی که اینجا مطرح می‌شود آن است که باید با این بچه‌ها چه رفتاری داشت.

قبل از پاسخ به این سوال، لازم است تذکرهایی به والدین بدهیم که بتوانند قبل از رسیدن به این مرحله از آن پیشگیری کنند.


1 - این خود شما هستید که بچه‌ها را به باج‌گرفتن عادت می‌دهید. اگر دوست دارید کودک خود را با پاداش دادن به انجام کارهای بهتر تشویق و ترغیب کنید، نباید به هیچ‌وجه این کار را قبل از انجام اقدام پسندیده ای انجام بدهید چون در این صورت به او پاداش نمی‌دهید، بلکه باج می‌دهید تا کاری را که باید، انجام دهد.

2 - از گرفتن تصمیم‌های ناگهانی و بدون برنامه‌ریزی برای در نظر گرفتن پاداش یا تشویق بپرهیزید. شاید در آن لحظه خاص با یک تصمیم ناگهانی، کارتان راه بیفتد اما در دراز مدت کودک خود را به باج گرفتن عادت می‌دهید. مادری که سر سفره تصمیم می‌گیرد برای اینکه کودکش غذا بخورد برایش فلان اسباب‌بازی را بخرد، به او یاد می‌دهد حتی برای خوردن، خوابیدن یا هر کاری که طبق روال قانونی هر خانه موظف است انجام دهد، لازم است پاداشی مطالبه کند.

3 - تا می‌توانید از در نظر گرفتن پاداش‌های نقدی بپرهیزید. پاداش شما برای این که کودکتان پس از برگشتن از مهدکودک وسایلش را سر جای خود گذاشته یا لباس‌هایش را جمع کرده، می‌تواند این باشد که نیم ساعت بیشتر از حد معمول هر روز تلویزیون تماشا کند، بعداز ظهر که از خواب بیدار شد با شما به پارک برود و ...

4 - در نظر گرفتن پول توجیبی مشخص و محدود برای بچه‌ای که کلاس دوم یا سوم ابتدایی است، خوب است و باعث می‌شود حساب کردن و دخل و خرج را یاد بگیرد اما بی‌حساب و به عنوان جایزه پول دادن، او را بدعادت می‌کند و مشکلات ثانویه ایجاد می‌شود.

چگونه کودک را اصلاح کنیم؟
اگر با رفتارهای اشتباه خود و نادیده گرفتن این اصول تربیتی باعث شده‌اید کودک برای انجام هر کاری پاداش یا باج طلب کند، باید به مرور این عادت او را ترک بدهید. بچه‌ها باید بدانند در مورد اجرای قوانین و وظایف هیچ جای بحث و گفت‌وگویی وجود ندارد. با او صحبت کنید و بگویید همان‌طور که ما برای رفتن به سرکار یا غذا‌پختن یا مرتب کردن خانه بهانه‌ای نمی‌آوریم و پاداشی از کسی نمی‌‌خواهیم چون اینها جزو وظایفمان هستند، تو هم باید بدون چون و چرا وظیفه‌ات را انجام دهی. وظیفه تو رفتن به مدرسه است؛ بی‌بحث و چون و چرا.
به او اجازه ندهید از زیر بار مسوولیت‌هایی که برایش تعریف کرده‌اید، شانه خالی کند. خیلی کوتاه، مشخص و روشن به او بگویید که این موضوع یک قانون است و هیچ دلیل و برهانی برای انجام ندادنش نداریم.


سعی نکنید وارد بحث و گفت‌وگو شوید چون اگر وارد بازی‌های کلامی شوید، حتما بچه‌ها برنده خواهند شد. آنها آنقدر بلدند دلیل‌تراشی کنند که درنهایت مجبورتان می‌کنند اجازه دهید مطابق میل آنها رفتار کنید که می‌تواند مدرسه نرفتن باشد یا جمع نکردن وسایلشان.


می‌توانید برای ماندن بچه‌ها در منزل، شرایط خاصی تعیین کنید. اگر کودک هیچ بیماری و مشکلی ندارد و دلیلی را برای امتناع از مدرسه رفتن نمی‌یابید، ترتیبی بدهید آن روز به او خوش نگذرد. اگر می‌گوید ناخوش است، نگذارید حالا که ترفندش برای مدرسه نرفتن جواب داده، به بازی و تفریح بپردازد. به او بگویید حق ندارد با دوستانش بازی کند و تمام روز باید در رختخواب بماند. حتی غذای مناسب بیمار به او بدهید نه آنچه دوست دارد. در پایان لازم است علت نرفتن به مدرسه را کشف و کودک را به مدرسه و محیط آن علاقه‌مند کنید.
اگر به اختلال اضطراب جدایی مشکوک هستید، با روان‌ پزشک مشورت کنید و اگر شک کرده‌اید مشکلی در مدرسه وجود دارد که منشاء آن رفتار معلم یا همکلاسی‌های اوست، سعی کنید با مسئولان مدرسه صحبت کنید. رفتار مثبت کودک را برای مدرسه رفتن مورد توجه قرار دهید و جایزه بدهید. به او نشان دهید که در نظر شما مدرسه رفتن، کار بسیار مهم و با ارزشی است و برای این کار اهمیت قائل هستند. نباید با سختگیری سعی کنید مشکل او را یک شبه حل کنید. هر کاری که مربوط به مدرسه رفتن است، از آماده‌شدن، به موقع به سرویس رسیدن و... را بدون تشویق و جایزه نگذارید.




تاریخ: پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)

 


 

 


 

بعضی از همسران جوان آن چنان سرگرم جشن ازدواج می‌شوند كه نمی‌دانند درگیر چه مسایلی شده‌اند. شما متاهل شده‌اید.

1 - فکر نکردن به فردای ازدواج :
بعضی وقت ها آنقدر سرگرم جشن ازدواج می‌شوید كه نمی‌دانید چیزهای مهم تری را رها کرده اید. چیزهایی مثل توجه کردن به همدیگر، تلاش برای شناخت بیشتر یکدیگر، پایه گذاری روابط خانوادگی، تنظیم مالی زندگی و...

2 - تلاش برای عوض کردن خلقیات همسر :
بارها گفته ایم که نباید پا به ازدواجی بگذارید که هدفتان از آن، تغییر دادن اخلاق، عقاید یا روابط خانوادگی همسرتان باشد. طرف مقابل را همین طور که هست بپذیرید. آیا شما حاضرید به خاطر سلیقه طرف مقابل خود را عوض کنید؟ پس این حق را برای او هم قائل شوید.

3 - رابطه بد با خانواده همسر :
اگر تا این لحظه به رابطه شما لطمه وارد شده، دست به هر كاری بزنید تا رابطه خود با خانواده همسرتان را بهبود ببخشید. اولین نفری باشید كه صلح را برقرار می‌كند، زیرا هنگام دعوای شما با خانواده همسرتان، تنها كسی كه آزرده خاطر می‌شود، همسرتان است كه احساس می‌كند بین شما گیر افتاده است.

4 - مشاجره به‌ جای گفتگو :
پرخاشگری و فریاد زدن و جیغ كشیدن در حل مشكل یا اختلاف نظرها به شما و همسرتان كمكی نمی‌كند. گفتگوی آرام و منطقی شما را به پیش خواهد برد. اگر هنگام مجادله با همسرتان، نتوانید خودتان را كنترل كنید، زندگی تان را به مخاطره می‌اندازید. پس هر كاری را كه شامل این موارد است از استراحت در میانه بحث تا طلب كمك به وسیله روش‌های درمانی انجام دهید.

5 - کوتاه بودن افق دید :

هیچ‌كس دوست ندارد درباره مسایل سنگینی مثل كنترل مسایل مالی، راه‌های ممكن در صورت بچه‌دار نشدن، نحوه آمادگی برای اتفاقات پیش‌بینی نشده‌ای مثل مرگ، بحث كند. با این حال اكنون كه متاهل شده‌اید، چاره‌ای جز صحبت درباره این موضوعات ندارید. ازدواج شما به این مسایل وابسته است. عاقل باشید و در مورد تمامی این مسایل با همسر خود صحبت كنید. در صورت لزوم با دیگران مشاوره داشته باشید اما این مسایل را نادیده نگیرید. زندگی، تنها تفریح و مهمانی و خوشی نیست. درخود توانایی پذیرش مشكلات بزرگ‌تر را داشته باشید.

6 - دعواهای بیهوده :
هر فرد متاهلی با همسر خود بر سر مسایلی بحث می‌كند اما سعی کنید بحث‌های خود را برای مسایل مهم‌تری نگه دارید. این دلخوری‌ها را به حال خود بگذارید.

7 - حسادت :
همسرتان شما را برای زندگی انتخاب كرده است. حسادت باعث اتلاف وقت شده و موجب اهانت به همسرتان می‌شود كه تصور می‌كند شما به او اعتماد ندارید. اگر او همیشه قابل اعتماد بوده است، نباید با حسادت خود حتی برای او ایجاد مزاحمت كنید. این برای رابطه سم است.

8 - زندگی کردن مانند مجردها :
الان زمان آن رسیده كه بزرگ شوید. گردش شبانه رفتن با دوستان، زمانی اشكال نداشت كه شما مجرد بودید و هیچ كس در منزل منتظر شما نبود. به عنوان یك فرد متاهل، انجام بعضی كارها شایسته نیست. شما می‌دانید درست و غلط چیست. پس كار درست را انجام دهید.

9 - غرور در زندگی مشترك :
زن یا شوهری كه بعد از هر مشاجره بر عذرخواهی اصرار دارد، همیشه برنده است و كسی كه مهر و محبت همسر خود را انكار می‌كند، هیچ كار مفیدی برای زندگی مشترك‌شان انجام نمی‏دهد. او اجازه می‌دهد غرور و روش‌های حل مشكلات و عشق و علاقه او به همسرش راه پیدا كند و رابطه آنها به نتیجه برسد. باید ملایم‌تر باشید و راهی پیدا كنید كه مسوولیت اعمال خود را به گردن بگیرید.

10 - با هم نبودن :
باید مانند یك گل از زندگی مشترك خود مراقبت كنید. گل، بدون آب، نور خورشید و مراقبت هرگز رشد نخواهد كرد. بنابراین، باید برنامه‌ریزی كنید تا مدت زمان بیشتری را در كنار همسر خود باشید.
 




تاریخ: پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)

این 4 نکته را در بحث های زندگی مشترکتان جدی بگیرید


 


 

دعوا نمک زندگی است و نمی‌توانید زن و شوهری را پیدا کنید که زندگی شان بدون این نمک پاشی‌ها باشد! اما چیزی که بین زوج‌ها تفاوت ایجاد می‌کند، سبک‌های آنها برای دعوا کردن است. این که با اشتباهات خود دعوا را پیچیده و دامنه دار می‌کنند یا به سادگی آن را حل کرده و از آن عبور می‌کنند. اگر مایلید مشابه گروه دوم عمل کنید، بدانید که باید 4رفتار اشتباه را کنار بگذارید. این چهار رفتار کدامند؟

اولین رفتار مخرب، انتقاد است. انتقاد در حالت طبیعی صدمه وارد نمی‌کند اما اگر به جای رفتار همسرتان، شخصیت او را نشانه برود، بسیار خطرناک خواهد بود. بهتر است موقع انتقاد کردن، بگویید این رفتارت ایراد دارد نه این که تو همیشه اشتباه رفتار می‌کنید.

دومین رفتار مخرب، سرزنش است. در سرزنش ما واقعا شروع می‌کنیم به فحاشی کردن و خردن کردن شخصیت طرف مقابل، جملاتی مثل «بی عرضه دست و پا چلفتی» دقیقا قلب طرف مقابل را نشانه می‌روند. مسخره کردن و پوزخند زدن و شوخی‌های خصمانه هم در همین دسته قرار دارند.

سومین رفتار اشتباه، جبهه گیری در مقابل حرف‌های همدیگر است. بهانه آوردن برای توجیه رفتار، مخالفت با تمام حدس‌های همسر و تکرار حرف‌های گذشته او از نشانه‌های جبهه گیری هستند.‏

چهارمین رفتار غلط شما در دعوا سکوت نابجا است.
مردها معمولا از این روش برای خاتمه دعوا استفاده می‌کنند. اما زن‌ها فکر می‌کنند که سکوت به معنای خصومت و بی توجهی است. سکوت معمولا دعوا را بدتر می‌کند.‏




تاریخ: پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)

"کارگاه




تاریخ: جمعه 11 شهريور 1390برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)
 
اینها خطر حمله قلبی را زیاد می کنند
 

حمله‌ قلبی‌ عبارت‌ است‌ از مرگ‌ سلول‌ های‌ عضلانی‌ قلب‌ در اثر کاهش‌ یا توقف‌ جریان‌ خون‌ سرخرگ‌ های‌ قلب‌. غالباً در افراد بالای‌ 40 سال‌ رخ‌ می ‌دهد. این‌ بیماری‌ در مردان‌ شایع ‌تر است‌، اما میزان‌ بروز آن‌ در خانم‌ ها نیز رو به‌ افزایش‌ گذاشته‌ است‌.
خطر حمله قلبی در مبتلایان به التهاب مفاصل دو برابر است


محققان هشدار دادند که خطر بروز حمله قلبی در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید (التهاب مفاصل) دو برابر بیشتر از افرادی است که این بیماری مفصلی را ندارند.

یک تحقیق جدید نشان داد که بیماران مبتلا به دیابت و آرتریت روماتوئید باید به طور مستقیم به جهت خطر ابتلا به مشکلات قلبی تحت نظر و کنترل باشند. این پژوهش در دانمارک طی یک دوره 10 ساله انجام گرفته است.

دکتر جاسپر لیندهاردنس پژوهشگر دپارتمان کاردیولوژی در بیمارستان دانشگاه گنتوفت و محقق اصلی این پژوهش خاطرنشان کرد: در حالی که اکنون می ‌دانستیم آرتریت روماتوئید یک فاکتور خطرزای مستقل در بروز بیماری های قلبی عروقی است،‌ اطلاعات جدید تاکید می‌ کند که افزایش خطر حمله قلبی در این بیماران به اندازه بیماران مبتلا به دیابت است. به گزارش اکسپرس،‌ این پژوهش در کنگره سالانه اروپایی مقابله با روماتیسم در ایتالیا ارائه شده است.



مسکن، خطر حمله قلبی را دو برابر می کند


کسانی که سابقه سکته قلبی دارند و دست به مصرف داروهای مسکن همچون ایبوپروفن می زنند بیشتر در معرض خطر سکته دوم قرار می گیرند.

به گفته محققان دانمارکی نتایج آزمایش روی 84 هزار دانمارکی که از سکته اول جان سالم به در برده اند نشان می دهند اگر میزان مصرف این مسکن ها زیاد و یا برای مدت طولانی باشد می تواند، ریسک سکته را تا حد زیادی بالا ببرد. البته به گفته آن ماری شرنینگ از دانشگاه کپنهاگ مصرف حدود 1600 میلی گرم از این دارو درعرض هفت روز خطری نخواهد داشت اما افزودن به این میزان عوارض جبران ناپذیری خواهد داشت.

مصرف این گونه مسکن ها در بین بیماران قلبی امری شایع است و کسانی که بیش از این مقدار استفاده کنند می توانند تا 50 درصد میزان ریسک سکته را بالا ببرند. هنوز دقیقا مشخص نیست چرا این داروهای مسکن شانس سکته را افزایش می دهند اما گفته می شود شانس تشکیل لخته خون بیشتر شده و فشار خون هم افزایش پیدا می کند.

به همین خاطر شرنینگ معتقد است با توجه به این که مصرف مسکن ها برای بیماران قلبی اجتناب ناپذیر است. بیمارستان ها باید داروهایی را که میزان فشار خون را پایین می آورد را هم برای این دسته از بیماران تجویز کنند.



سقط جنین، خطر حمله قلبی را افزایش می ‌دهد

دانشمندان آلمانی در طی تحقیقی که در نشریه قلب به چاپ رسیده است اعلام کردند زنانی که بیش از 3 بار جنین خود را سقط کرده‌اند با احتمال 5 برابر بیشتر ممکن است به حمله قلبی دچار شوند.

به همین دلیل پزشکان باید نسبت به آینده بیماران خود توجه داشته باشند و در صورتی که آن‌ها دچار سقط جنین می ‌شوند، نسبت به ابتلای آن‌ها به حمله قلبی هوشیار باشند. در این تحقیقات 11 هزار و 500 زن بین 30 تا 60 سال شرکت داشتند.

در طی انجام این مطالعات، دانشمندان تاریخچه بارداری زنان و ابتلای احتمالی هر کدام از آن‌ها به حملات قلبی را بررسی کردند.

در این مطالعات مشخص شد نزدیک به یک چهارم زنان در این مطالعه سقط جنین را تجربه کردند. البته میزان این آمار می‌تواند از این هم فراتر رود چرا که ممکن است یک زن باردار شده و سپس بدون آن‌که خودش متوجه شده باشد جنین خود را سقط کند.

به همین دلیل محققان معتقدند تاریخچه و تعداد سقط جنین ‌های یک زن باید به دقت در پرونده پزشکی او ثبت شود تا بتوان از آن بعد از سنین میانسالی برای پیش ‌بینی خطر ابتلای یک فرد به حمله قلبی استفاده کرد.

پروفسور گوردون اسمیت از دانشگاه کمبریج در این باره گفت: شاید افزایش احتمال لخته شدن خون در این زنان یکی از دلایل باشد، اما به هر حال ما هنوز به دلایل اصلی این رویداد دست پیدا نکردیم. هنوز هم تحقیقات بیشتر در این مورد ادامه دارد.



جراحی دندان، خطر سکته و حمله قلبی را افزایش می دهد

محققان انگلیسی در تحقیقات خود دریافتند افرادی که تحت جراحی دندان قرار می گیرند، چند هفته پس از عمل بیشتر در معرض حمله و سکته قلبی قرار دارند.

به نقل از medicalnewstoday، درمان بیماری های دندانی ممکن است در بلند مدت خطر بیماری های قلبی عروقی را کاهش دهد.

محققان معتقدند که التهاب حاد در بیماری ها دندانی نقش مهمی دارند. باکتری های ایجاد کننده التهاب از طریق عفونت اطراف دندان در جریان خون ترشح می شوند.

این باکتری ها در عروق خونی ساخته شده و ایجاد نوعی التهاب می شوند که خطر سکته و حمله قلبی را افزایش می دهند.

ولی با وجود این، محققان بر این مسئله تأکید دارند که درمان بیماری های دندانی بیشتر از خطر موقتی عوارض جانبی حائز اهمیت است.

محققان 32060 فرد مبتلا به حمله یا سکته قلبی را مورد بررسی قرار دادند.

سپس سابقه جراحی های آن ها را مطالعه کردند و دریافتند که 525 نفر از آن ها پس از جراحی دندان دچار حمله قلبی و 650 نفر هم مبتلا به سکته قلبی شدند.
محققان با بررسی عوامل خطرسازی چون افزایش فشار خون، دیابت، بیماری عروق کرونر پی بردند که خطر بروز حمله یا سکته قلبی حدود یک ماه پس از جراحی دندان به طور قابل توجهی بالا می رود.

یک سوم بیماری های عروقی در بیماران کم تر از 50 سال رخ داد و این در حالی است که پس از گذشت حدود 6 ماه خطر ابتلا به حمله و سکته قلبی فروکش می کند.



میگرن و افزایش خطر حمله قلبی

افرادی که مرتب از سردردهای میگرنی رنج می برند،‌ دو برابر بیشتر از دیگر افراد با خطر حمله قلبی روبرو هستند.

بر اساس نتایج مطالعه ای که در آمریکا منتشر شد، افراد مبتلا به میگرن همچنین با خطر فزاینده حمله مغزی روبرو هستند و اغلب از عوامل ابتلا به بیمارهای قلبی- عروقی مانند دیابت، فشار خون و کلسترول بالا رنج می برند.

دکتر ریچارد لیپتون استاد نورولوژی دانشکده پزشکی آلبرت انیشتین دانشگاه یشیوا در نیویورک و سرپرست گروهی که این مطالعه را انجام داده است گفت میگرن اغلب یک بیماری عصبی دردناک تلقی می شودکه بیشتر بر کیفیت زندگی تاثیر می گذارد.

وی افزود دو دسته اصلی میگرن داریم یکی همراه با آیورا (نشانه های مقدماتی) و دیگری بدون آیورا.

در هر دو مورد بیماری علائم آغازی همچون درد در بخشی از سر، تهوع یا استفراغ، همچنین حساسیت به نور یا سر و صدا می تواند وجود داشته باشد.

میگرن همراه با آیورا همراه با نشانه های دیگر عصبی مانند زیگزاگی دیدن خطوط یا دیدن نورهای ضربان دار همراه است.

میگرن بین افراد 25 تا 55 سال بیشتر مشاهده می شود و زنان سه برابر بیشتر از مردان به این بیماری مبتلا می شوند.

مطالعات قبلی پیش از این رابطه بین خطر فزاینده حمله قلبی یا حمله مغزی و میگرن همراه با آیورا را به ویژه در پرسنل پزشکی بالای 45 سال نشان داده بود.

این مطالعه جدید بر روی یازده هزار نفر از افراد 18 تا 80 سال آمریکا که 6 هزار و 102 نفر از آنان از میگرن رنج می بردند انجام شد.

نتایج این مطالعه نشان می دهد افراد مبتلا به میگرن تقریبا دو برابر بیشتر از کسانی که به این بیماری مبتلا نیستند، با خطر حمله قلبی روبرو هستند.

خطر حمله قبلی بین افرادی که از میگرن همراه با آیورا رنج می بردند در مقایسه با کسانی که میگرن ندارند، سه برابر بیشتر است.

نتایج این تحقیق همچنین نشان می دهد کسانی که از میگرن رنج می برند حدود پنجاه درصد بیشتر از دیگران با خطر ابتلا به دیابت نوع دو، فشار خون بالا و افزایش کلسترول خون روبرو هستند که همه این موارد خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی را افزایش می دهد.



تاریخ: سه شنبه 21 تير 1390برچسب:,
ارسال توسط اصغر (تلاش براي زندگي شاد و سالم)
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 71
بازدید ماه : 129
بازدید کل : 18759
تعداد مطالب : 152
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1



<-PollName->

<-PollItems->